محل تبلیغات شما

راهزنی که امانت دار خوبی بود

فضیل عیاض عارف نامی قرن دوم هجری است.او در جوانی رهز بزرگی از راهن شد.داستان زیر حکایتی است که عطار نیشابوری در کتاب تذکرةالاولیاازفضیل نقل کرده است:

یک روزکاروانی بزرگ در راه بیابان در حال عبور بود.یکی از بازرگانان بزرگ شنیده بودکه ان در این مسیر اموال کاروان ها را به سرقت می برند.بازرگان از ترس از دست دادن سکه های طلاوپول خود باتدبیری که داشت تصمیم گرفت کیسه هایطلا»خود را از چشم راهن پنهان کرد.وآن هارادر گوشه ای،دورازکاروان قرار دهد.بنابراین ازکاروان جداشدوبه سمتی رفت.اودرراه متوجه یک خیمه شد.نزدیک خیمه که رسید مردی را دیدکه لباس و جامه ی زاهدان پارسایان»برتن پوشیده بودشادشدوآن کیسه را به آن مرد سپرد.مردزاهدازاوخواست تاامانتش رادرگوشه ای ازخیمه پنهان کند.آن مردامانتش رادرگوشه ای قراردادوازچادرباخوش حالی خارج شد.بازرگان درهنگام بازگشت به سمت کاروان خودرفت ومتوجه شدکه راهن اموال کاروان رابه سرقت برده اند.سریع به سوی آن خیمه بازگشت تاامانت خودرابستاند.درکمال تعجب دیدآن مرددرمیان سارقان نشسته و کالاهارابین راهن تقسیم کند.تااین صحنه رادیدفریا،رهبرسارقان که فضیل نام داشت صدای اوراشنیدوازاوخواست کیسه ی رزخودراازهمان جایی که قرارداده بودبردارد.همه ی ان به فضیل گقتنداین چه کاری بودکردی؟درتمام این کاروان هاحتی یک دوم طلانیافتیم.توده هزاردرم طلارابه این راحتی به صاحبش برگرداندی؟!!!

فضیل گفت:این مردبه من گمان نیکو برده است ومن نیزبه خداگمان نیکو برده ام.من درامانت داری خیانت نمی کنم.

عوامل ایجاد شادی در مدرسه از منظر صاحب‌ نظران خارجی

راهکارهای مناسب جهت شاداب سازی مدارس

چارچوبی برای مدارس شاد

کاروان ,راهن ,خیمه ,کیسه ,یک ,فضیل ,رادرگوشه ای ,اموال کاروان ,نیکو برده ,راهزنی که ,را به

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ღ خلوت دل و من ღ اخبار سیاسی دستگاه قالیشویی | دستگاه قطعه شویی نشاط و شادی در مدارس